سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بر دشمنت دست یافتى بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وى ساز . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----6712---
بازدید امروز: ----5-----
بازدید دیروز: ----0-----
تنها ترین تنها.......

 

نویسنده: کژال
شنبه 87/2/28 ساعت 3:38 عصر

محبوب من امروز به سراغ من آمد و در حالی که چهره تند و چشمان آمرانه اش  معصومیتی از فداکاری و ایثار گرفته بود گفت:"دوست من تو را سوگند می دهم که نیاز من به داشتن تو که حیات من به آن بسته است  تو را در بند من نیارد.اگر می خواهی برو .اگر می خواهی بمان!آن چنان که می خواهی باش"!!

بر روی این زمین در رهگذر تند بادهای آوارگی تنها رشته ای که مرا به جایی بسته بود گسست اگر گفته بودی :بمان !!       می دانستم که باید بمانم و اگر گفته بودی :برو !! می دانستم که باید بروم....

اما اکنون اگر بمانم نمی دانم چرا مانده ام و اگر بروم نمی دانم که چرا رفته ام...

چگونه نیندیشیده ای که انسان  یا باید بماند و یا برود؟؟؟

و من اکنون در میان این دو نقیض بیچاره ام....

کسی که عشق رهایش می کند "بودن"ی است که نمی داند چگونه باید "باشد"؟؟

 و چه دردیست بلاتکلیفی میان "وجود"و "عدم"!!....


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • مادر مهربون...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •